loading...

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

بازدید : 0
جمعه 25 بهمن 1403 زمان : 10:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

ویژه نامه میلاد حضرت علی اصغر علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

تفسیر صفحۀ ۴۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۵۷ - تفسیر نور:

«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است، آنها را از تاریکی‌‏ها (ی گوناگون) بیرون و به سوی نور می‌‏برد. لکن سرپرستان کفّار، طاغوت‌‏ها هستند که آنان را از نور به تاریکی‌‏ها سوق می‌دهند، آنها اهل آتشند و همانان همواره در آن خواهند بود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۵۷:

در آیۀ قبل خواندیم که او مالک همه‌چیز است «لَهُ ما فِی السَّماواتِ» و در این آیه می‌خوانیم: نسبت او به مؤمنان، نسبت خاص و ولایی است. «وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا»گوشه‏‌ای از سیمای کسانی که ولایت خدا را پذیرفته‌اند.

آن که ولایت خدا را پذیرفت، کارهایش رنگ خدایی پیدا می‌‏کند. «صِبْغَةَ اللَّهِ» «بقره، ۱۳۸»

برای خود رهبری الهی برمی‏‌گزیند. «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً» «بقره، ۲۴۷»

راهش روشن، آینده‏‌اش معلوم و به کارهایش دلگرم است. «یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ» «یونس، ۹»، «إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» «بقره، ۱۵۶»، «لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» «یوسف، ۵۶»

در جنگ‏‌ها و سختی‌‏ها به یاری خدا چشم دوخته و از قدرت‌های غیر خدایی نمی‌هراسد. «فَزادَهُمْ إِیماناً» «بقره، ۱۷۳»

از مرگ نمی‌‏ترسد و کشته شدن در تحت ولایت الهی را سعادت می‌داند. امام حسین علیه‌السّلام فرمود: «انی لا اری الموت الا سعادة» «بحار، ج ۴۴، ص ۱۹۲»

تنهایی در زندگی برای او تلخ و ناگوار نیست، چون می‌داند او زیر نظر خداوند است. «إِنَّ اللَّهَ مَعَنا» «توبه، ۴۰»

از انفاق و خرج کردن مال نگران نیست، چون مال خود را به ولی خود می‌سپارد. «یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» «بقره، ۲۴»

تبلیغات منفی در او بی‌اثر است، چون دل به وعده‌‏های حتمی‌الهی داده است: «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» «اعراف، ۱۲۸»

غیر از خدا همه چیز در نظر او کوچک است. امام علی علیه‌السّلام فرمود: «عظم الخالق فی أنفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم» «نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۳»

از قوانین و دستورات متعدّد متحیّر نمی‌‏شود، چون او تنها قانون خدا را پذیرفته و فقط به آن می‌‏اندیشد. و اگر صدها راه درآمد برایش باز شود تنها با معیار الهی آن راهی را انتخاب می‌کند که خداوند معیّن کرده است. «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ» «مائده، ۴۴ و ۴۵»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۵۷:

۱. مؤمنان، یک سرپرست دارند که خداست و کافران سرپرستان متعدّد دارند که طاغوت‌ها باشند و پذیرش یک سرپرست آسان‌‌تر است.

یوسف علیه‌السّلام نیز در دعوت کفّار به همین معنا استدلال کرد: «أ أربابٌ متفرّقون خیرٌ أم اللَّه الواحد القهّار» آیا صاحبان متعدّد و پراکنده بهترند یا خدای یگانه و قدرتمند؟! «یوسف، ۳۹»

دربارۀ مؤمنان می‌‏فرماید: «اللَّهُ وَلِیُّ» امّا دربارۀ کفّار می‏‌فرماید: «أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»

۲. آیۀ قبل فرمود: «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» این آیه نمونه‌‏ای از رشد و غَی را بیان می‌کند که ولایت خداوند، رشد و ولایت طاغوت انحراف است. «اللَّهُ وَلِیُّ» «أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»

۳. راه حق یکی است؛ ولی راه‌های انحرافی متعدّد. قرآن دربارۀ راه حق کلمۀ نور را به کار می‌برد، ولی از راه‌های انحرافی و کج، به ظلمات و تاریکی‌ها تعبیر می‌‏کند. «النُّورِ»، «الظُّلُماتِ»

۴. راه حق، نور است و در نور امکان حرکت، رشد، امید و آرامش وجود دارد . «النُّورِ»

۵. مؤمن در بن‌بست قرار نمی‌گیرد. «یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ»

۶. طاغوت‌‏ها در فضای کفر و شرک قدرت مانور دارند. «الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»

۷. هر کس تحت ولایت خداوند قرار نگیرد، خواه‌ناخواه طاغوت‌‏ها بر او ولایت می‌‏یابند. «اللَّهُ وَلِیُّ»«أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»

۸. هر ولایتی غیر از ولایت الهی، ولایت طاغوتی است. «اللَّهُ وَلِیُّ» «أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»

۹. توجّه به عاقبت طاغوت‌پذیری، انسان را به حق‌پذیری سوق می‏‌دهد. «أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ»
تفسیر صفحۀ ۴۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۵۸ - تفسیر نور:

«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ قالَ أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» آیا آن کس (نمرود) را که خداوند به او پادشاهی داده بود، ندیدی که با ابراهیم دربارۀ پروردگارش محاجّه و گفت‌وگو می‌‏کرد؟ زمانی که ابراهیم گفت: خدای من کسی است که زنده می‌کند و می‌‏میراند، او گفت: من هم زنده می‌‏کنم و می‏‌میرانم. ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از مشرق می‌‏آورد، پس تو (که می‏‌گویی حاکم بر جهان هستی،) خورشید را از مغرب بیاور. (در اینجا بود که) آن مرد کافر مبهوت و وامانده شد. و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌‏کند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۵۸:

در آیۀ قبل خواندیم که خداوند ولیّ مؤمنان است و آنان را از ظلمات خارج و به سوی نور می‌‏برد، این آیه و آیات بعد نمونه‌هایی از ولایت خداوند و بیرون آوردن از ظلمات به نور را مطرح می‌‏کند.

در روایاتِ تاریخی آمده است که نمرود از پادشاهان بابل بود و حکومت مقتدرانه‌‏ای داشت او با حضرت ابراهیم دربارۀ خداوند مباحثه و مجادله کرد.

وقتی حضرت ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. سپس دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، یکی را آزاد نمود و دیگری را دستور داد بکشند.

وقتی ابراهیم علیه‌السّلام این سفسطه و مغالطه را مشاهده کرد که این شخص چه برداشتی از زنده‌کردن و میراندن دارد و چگونه می‌‏خواهد افکار دیگران را منحرف کند، فرمود: خداوند طلوع خورشید را از مشرق قرار داده است، اگر تو ادّعا داری که بر جهانِ هستی حکومت داری و همه‌چیز در اختیار و تحت قدرت توست، خورشید را از مغرب بیرون بیاور!

آن موقع بود که نمرود مبهوت ماند و پاسخی جز سکوت نداشت.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۵۸:

۱. هر کس هر چه دارد از اوست. کافران نیز در دنیا از نعمت‌‏های او بهره‌‏مند می‌‏شوند، ولی از آن سوء‌استفاده می‌‏کنند. «آتاهُ اللَّهُ»

۲. قدرت و حکومت می‌‏تواند عامل استکبار و غرور گردد. «آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ» «أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ»

۳. توجّه به افکار عمومی‌و قضاوت مردم لازم است. گرچه پدیدۀ حیات یکی از راه‌های خداشناسی است و جواب نمرود صحیح نبود، ولی آن بحث‌‏ها و مجادله‌ها، افکار عمومی‌را پاسخ نمی‌گفت. «رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ»

۴. مغالطه و سفسطه، ترفند اهل باطل است. «أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ»

۵. حق، اگر منطقی و مستدل ارائه شود، بر باطل پیروز و حاکم است. «فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ»

۶. در مباحثه‌ها از استدلال‌های فطری، عقلی و عمومی‌استفاده کنید، تا مخالفِ لجوج نیز مقهور و مبهوت شود. «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ»

۷. کافر ظالم است، زیرا به خود و مقام انسانیّت ظلم کرده است. «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»
تفسیر صفحۀ ۴۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۵۹ - تفسیر نور:

«أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی‏ قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی‏ عُرُوشِها قالَ أَنَّی یُحْیِی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی‏ طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلی‏ حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَی الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» یا همانند کسی (عُزَیر) که از کنار یک آبادی عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن بر روی سقف‌هایش فرو ریخته بود (و مردم آن مرده و استخوان‌‏هایشان در هر سو پراکنده بود، او با خود) گفت: خداوند چگونه اینها را پس از مرگ زنده می‌کند؟ پس خداوند او را یک صد سال می‌راند و سپس زنده کرد (و به او) گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت یک روز، یا قسمتی از یک روز را درنگ کرده‌ام!

فرمود: (نه) بلکه یکصد سال درنگ کرده‌‏ای، به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی) نگاه کن (که با گذشت سال‌ها) تغییر نیافته است. و به الاغ خود نگاه کن (که چگونه متلاشی شده است، این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم) و (هم) تو را نشانه (رستاخیز) و حجّتی برای مردم قرار می‌‏دهیم.

(اکنون) به استخوان‌ها (ی مَرکب خود) بنگر که چگونه آنها را به‌ هم پیوند می‏‌دهیم و بر آن گوشت می‌‏پوشانیم. پس هنگامی‌که (این حقایق برای آن مرد خدا) آشکار شد، گفت: (اکنون با تمام وجود) می‌دانم که خداوند بر هر کاری قادر و تواناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۵۹:

آیۀ قبل گفت‌وگوی حضرت ابراهیم با نمرود را بازگو کرد که پیرامون توحید گفت‌وگو می‌کردند و هدایت از طریق استدلال بود و ابراهیم با استدلال پیروز شد.

نمونۀ دوّم خروج از ظلمات به نور، در این آیه است که پیرامون معاد گفت‌وگو می‌شود و هدایت از طریق نمایش و به صورت محسوس و عملی صورت می‌‏گیرد.

در تفاسیر و برخی روایات آمده است که نام این شخص «عُزَیْرٌ» بوده است. در تفسیر المیزان می‌‏خوانیم که این شخص باید پیامبر باشد، زیرا خداوند با او سخن گفته است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۵۹:

۱. به تمدن‏‌های ویران شده گذشته، باید به دیدۀ عبرت نگریست و درس‌های تازه گرفت. «مَرَّ عَلی‏ قَرْیَةٍ»

۲. هر چند می‌دانید، امّا باز هم علم خود را با تجربه و پرسیدن بالا ببرید. «أَنَّی یُحْیِی هذِهِ اللَّهُ»

۳. صد سال مردن، برای یک نکته فهمیدن به‌جاست. «فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ»

۴. گذشت زمان طولانی، خللی در قدرت خداوند وارد نمی‌آورد. «فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ»

۵. رجعت و زنده‌شدن مردگان در همین دنیا و قبل از قیامت قابل قبول است. «فَأَماتَهُ» «بَعَثَهُ»

۶. نمایش، از بهترین راه‌های بیان معارف دینی است. «فَانْظُرْ إِلی‏ طَعامِکَ وَ شَرابِکَ» «وَ انْظُرْ إِلی‏» «وَ انْظُرْ إِلَی الْعِظامِ»

۷. با ارادۀ الهی استخوان محکم، متلاشی می‌‏شود، ولی غذایی که زود فاسد می‌شود، صد سال سالم باقی می‌ماند. «لَمْ یَتَسَنَّهْ»

۸. نمایش قدرت پروردگار برای ارشاد و هدایت مردم است، نه برای سرگرمی‌و یا حتّی قدرت‌نمایی. «وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ»

۹. خداوند صحنه‏‌ای از قیامت را در دنیا آورده است. «فَأَماتَهُ» «ثُمَّ بَعَثَهُ» «وَ انْظُرْ إِلَی الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها»

۱۰. معاد، جسمانی است؛ زیرا اگر معاد روحانی بود، سخن از استخوان به میان نمی‌‏آمد. «وَ انْظُرْ إِلَی الْعِظامِ»

۱۱. مشت نمونۀ خروار است. خداوند گوشه‌‏هایی از قدرت خود در قیامت را در دنیا به نمایش گذارده است. «فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۱۵ - ۴۱۹.

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۴۸تا۱۵۰

سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَیْءٍ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَکُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ ﴿۱۴۸﴾

۱۴۸- به زودى مشرکان (براى تبرئه خویش) مى گویند اگر خدا مى خواست نه ما مشرک مى شدیم و نه پدران ما، و نه چیزى را تحریم مى کردیم ، کسانى که پیش از آنها بودند نیز همین گونه دروغ مى گفتند و سرانجام (طعم ) کیفر ما را چشیدند، بگو آیا دلیل قاطعى (بر این موضوع ) دارید؟ پس به ما ارائه دهید، شما فقط از پندارهاى بى اساس پیروى مى کنید و تخمینهاى نابجا مى زنید.

The idolaters will say: 'Had Allah willed, neither we nor our fathers would have associated (idols), nor would we have forbidden anything. As such, those who have gone before them belied until they tasted Our Might. Say: 'Have you any knowledge you can bring forth to us? You follow nothing but guessing and you are only speakers of conjecture. ' (148)

قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۱۴۹﴾

۱۴۹ - بگو براى خدا دلیل رسا (و قاطع) است (بطورى که بهانه اى براى هیچکس باقى نمى گذارد) اما اگر او بخواهد همه شما را (از طریق اجبار) هدایت مى کند (ولى چون هدایت اجبارى بى ثمر است این کار را نمى کند.)

Say: 'Allah alone has the conclusive proof. Had He willed, He would have guided you all. ' (149)

قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَکُمُ الَّذِینَ یَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِنْ شَهِدُوا فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَهُمْ بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ ﴿۱۵۰﴾

۱۵۰ - بگو گواهان خود را که گواهى مى دهند خداوند اینها را حرام کرده است ، بیاورید اگر آنها (به دروغ ) گواهى دهند تو با آنها (همصدا نشو و) گواهى مده ، و از هوى و هوس کسانى که آیات ما را تکذیب کردند و کسانى که به آخرت ایمان ندارند و براى خدا شریک قائلند پیروى مکن .

Say: 'Bring those witnesses of yours who can testify that Allah has forbidden this. ' If they testify to it, do not testify with them, nor follow the wishes of those who belie Our verses, and disbelieve in the Everlasting Life and ascribe equals to their Lord. (150)

تفسیر
فرار از مسئولیت به بهانه جبر
به دنبال سخنانى که از مشرکان در آیات سابق گذشت ، در این آیات اشاره به پاره اى از استدلالات واهى آنان و پاسخ آن شده است :
نخست مى گوید: به زودى مشرکان در پاسخ ایرادات تو در زمینه شرک و تحریم روزى‌هاى حلال چنین مى گویند که اگر خداوند مى خواست نه ما مشرک مى شدیم و نه نیاکان ما بت پرست بودند، و نه چیزى را تحریم مى کردیم ، پس آنچه ما کرده ایم و مى گوئیم همه خواست او است (سیقول الذین اشرکوا لو شاء الله ما اشرکنا و لا آباؤ نا و لا حرمنا من شى ء).
نظیر این تعبیر در دو آیه دیگر قرآن دیده مى شود، در سوره نحل آیه 35 و قال الذین اشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شى ء نحن و لا آباؤ نا و لا حرمنا من دونه من شى ء و در سوره زخرف آیه 20 و قالوا لو شاء الرحمان ما عبدناهم ، نشان مى دهد که مشرکان مانند بسیارى از گناهکارانى که مى خواهند با استتار تحت عنوان جبر از مسئولیت خلافکاریهاى خود فرار کنند، معتقد به اصل جبر بوده اند، و مى گفتند: هر کارى را ما مى کنیم خواست خدا و مطابق اراده او است ، و اگر نمى خواست چنین اعمالى از ما سر نمى زد، آنها در حقیقت مى خواستند خود را از این همه گناه تبرئه کنند، و گر نه وجدان هر انسان عاقلى گواهى مى دهد که بشر در اعمال خویش آزاد است نه مجبور، به همین دلیل اگر کسى ظلمى در حق او کند، ناراحت مى شود و او را مؤ اخذه مى کند و در صورت توانائى مجازات مى نماید، همه اینها نشان مى دهد که مجرم را در عمل خویش آزاد مى بیند، نه مجبور، و هرگز به این عنوان که عمل او مطابق خواست خدا است ، حاضر
نمى شود از عکس العمل صرف نظر کند. (دقت کنید)
البته این احتمال در معنى آیه نیز هست که آنها مدعى بوده اند سکوت خدا در برابر بت پرستى و تحریم پاره اى از حیوانات ، دلیل بر رضایت او است زیرا اگر راضى نبود مى بایست به نوعى ما را از این کار باز دارد.
و با ذکر جمله و لا آباؤ نا مى خواسته اند به عقاید پوچ خود رنگ قدمت و دوام بدهند و بگویند این چیز تازه اى نیست که ما مى گوئیم ، همواره چنین بوده است .
اما قرآن در پاسخ آنها به طرز قاطعى بحث کرده ، نخست مى گوید: تنها اینها نیستند که چنین دروغهائى را بر خدا مى بندند بلکه جمعى از اقوام گذشته نیز همین دروغها را مى گفتند ولى سرانجام گرفتار عواقب سوء اعمالشان شدند و طعم مجازات ما را چشیدند (کذلک کذب الذین من قبلهم حتى ذاقوا باسنا).
آنها در حقیقت با این گفته‌هاى خود، هم دروغ مى گفتند و هم انبیاء را تکذیب مى کردند زیرا پیامبران الهى با صراحت بشر را از بت پرستى و شرک و تحریم حلال خداوند باز داشتند نه نیاکانشان گوش دادند و نه اینها، با این حال چگونه ممکن است خدا را راضى به این اعمال دانست ، اگر او به این اعمال راضى بود چگونه پیامبران خود را براى دعوت به توحید مى فرستاد، اصولا دعوت انبیاء خود مهمترین دلیل براى آزادى اراده و اختیار انسان است .
سپس مى گوید: به آنها بگو آیا راستى دلیل قطعى و مسلمى بر این ادعا دارید اگر دارید چرا نشان نمى دهید (قل هل عندکم من علم فتخرجوه لنا)
و سرانجام اضافه مى کند که شما به طور قطع هیچ دلیلى بر این ادعاها
ندارید، تنها از پندارها و خیالات خام پیروى مى کنید (ان تتبعون الا الظن و‌‌ان‌انتم الا تخرصون ).
در آیه بعد براى ابطال ادعاى مشرکان دلیل دیگرى ذکر مى کند، و مى گوید: بگو خداوند دلائل صحیح و روشن در زمینه توحید و یگانگى خویش و همچنین احکام حلال و حرام اقامه کرده است هم به وسیله پیامبران خود و هم از طریق عقل ، به طورى که هیچگونه عذرى براى هیچکس باقى نماند (قل فلله الحجة البالغة )
بنابراین آنها هرگز نمى توانند ادعا کنند که خدا با سکوت خویش ، عقائد و اعمال ناروایشان را امضا کرده است ، و نیز نمى توانند ادعا کنند که در اعمالشان مجبورند، زیرا اگر مجبور بودند، اقامه دلیل و فرستادن پیامبران و دعوت و تبلیغ آنان بیهوده بود، اقامه دلیل ، دلیل بر آزادى اراده است .
ضمنا باید توجه داشت که حجت در اصل از ماده حج به معنى قصد مى باشد و به جاده و راه که مقصود و منظور انسان است محجه گفته مى شود، و به دلیل و برهان نیز حجت ، اطلاق مى گردد زیرا گوینده قصد دارد به وسیله آن مطلب خود را براى دیگران ثابت کند.

و با توجه به معنى بالغة (رسا) روشن مى شود که دلائل خداوند براى بشر از طریق عقل و نقل و بوسیله دانش و خرد، و همچنین فرستادن پیامبران ، از هر نظر روشن و رسا است ، به طورى که جاى هیچگونه تردید براى افراد باقى نماند، و به همین دلیل خدا پیامبران را معصوم از هر گونه خطا و اشتباه قرار داده تا هر گونه تردید و دودلى را از دعوت آنان دور سازد.
و در پایان آیه مى فرماید: خداوند اگر بخواهد، همه شما را از طریق اجبار هدایت خواهد کرد (فلو شاء لهداکم اجمعین )در حقیقت این جمله اشاره به آن است که براى خدا کاملا امکان دارد همه انسانها را اجبارا هدایت کند، آنچنان که هیچکس را یاراى مخالفت نباشد ولى در این صورت نه چنان ایمانى ارزش خواهد داشت و نه اعمالى که در پرتو این ایمان اجبارى انجام مى گردد، بلکه فضیلت و تکامل انسان در آن است که راه هدایت و پرهیزکارى را با پاى خود و به اراده و اختیار خویش بپیماید.
بنابراین هیچگونه منافاتى بین این جمله و آیه سابق که نفى جبر در آن آمده است نیست ، این جمله مى گوید: اجبار کردن بندگان که شما ادعا مى کنید، براى خدا امکان دارد، ولى هرگز چنین نخواهد کرد، چون بر خلاف حکمت و مصلحت آدمى است .
در حقیقت آنها قدرت و مشیت خداوند را بهانه اى براى انتخاب مذهب جبر کرده بودند در حالى که قدرت و مشیت خدا حق است ، ولى نتیجه آن جبر نیست او خواسته است که ما آزاد باشیم و راه حق را به اختیار خود بپیمائیم .
در کتاب کافى از امام کاظم (علیه السلام ) چنین نقل شده است که فرمود:
ان لله على الناس حجتین حجة ظاهرة و حجة باطنة فاما الظاهرة فالرسل و الانبیاء و الائمة و اما الباطنة فالعقول
خداوند بر مردم دو حجت دارد، حجت آشکار و حجت پنهان ، حجت آشکار، رسولان و انبیاء و امامانند، و حجت باطنه ، عقول و افکارند.
و در امالى شیخ طوسى از امام صادق (علیه السلام ) چنین نقل شده است که از تفسیر آیه فوق (فلله الحجة البالغة ) از آن حضرت سئوال کردند، حضرت فرمود:
ان الله تعالى یقول للعبد یوم القیامة عبدى اءکنت عالما فان قال نعم ، قال له اءفلا عملت بما علمت ؟ و‌‌ان‌قال کنت جاهلا قال له اءفلا تعلمت حتى تعمل ؟ فیخصمه فتلک الحجة البالغة :
خداوند در روز رستاخیز به بنده خویش مى گوید بنده من ! آیا مى دانستى (و گناه کردى ) اگر بگوید آرى ، مى فرماید چرا به آنچه مى دانستى عمل نکردى ؟ و اگر بگوید نمى دانستم ، مى گوید: چرا یاد نگرفتى تا عمل کنى ؟ در این موقع فرو مى ماند، و این است معنى حجت بالغه .بدیهى است منظور از روایت فوق این نیست که حجت بالغه منحصر در گفتگوى خدا با بندگان در قیامت است ، بلکه خداوند حجتهاى بالغه فراوانى دارد که یکى از مصداقهایش همان است که در حدیث فوق آمده است زیرا دامنه حجتهاى بالغه خداوند وسیع است هم در دنیا و هم در آخرت .
در آیه بعد براى اینکه بطلان سخنان آنها روشنتر شود، و نیز اصول صحیح قضاوت و داورى رعایت گردد، از آنها دعوت مى کند که اگر شهود معتبرى دارند، که خداوند حیوانات و زراعتهائى را که آنها مدعى تحریم آن هستند، تحریم کرده ، اقامه کنند، لذا مى گوید اى پیامبر! به آنها بگو گواهان خود را که گواهى بر تحریم اینها مى دهند بیاورید. (قل هلم شهدائکم الذین یشهدون‌‌ان‌الله حرم هذا).
سپس اضافه مى کند: اگر آنها دسترسى به گواهان معتبرى پیدا نکردند (و قطعا پیدا نمى کنند) و تنها به گواهى و ادعاى خویش قناعت نمودند، تو هرگز با آنها همصدا نشو و مطابق شهادت و ادعاى آنان گواهى مده . (فان شهدوا فلا تشهد معهم )
از آنچه گفته شد، روشن مى شود که در مجموع آیه هیچگونه تضادى وجود ندارد، و اینکه در آغاز از آنها مطالبه شاهد مى کند و سپس مى گوید: شهود آنها را نپذیر، تولید اشکالى نمى کند، زیرا منظور این است که آنها از اقامه شهود معتبر به طور قطع عاجزند، چه اینکه هیچ سند و مدرکى از انبیاى الهى و کتب آسمانى بر تحریم این امور ندارند، بنابراین تنها خودشان که مدعى هستند، شهادت مى دهند و بدیهى است چنین شهادتى مردود است .
به علاوه همه قرائن گواهى مى دهد که این احکام ساختگى ، صرفا از هوى و هوس و تقلیدهاى کورکورانه سرچشمه گرفته و هیچگونه اعتبارى ندارد.
لذا در جمله بعد مى گوید: از هوى و هوسهاى کسانى که آیات ما را تکذیب کردند و آنها که به آخرت ایمان ندارند و آنها که براى خدا شریک قائل شده اند، پیروى مکن . (و لا تتبع اهواء الذین کذبوا بایاتنا و الذین لا یؤ منون بالاخرة و هم بربهم یعدلون ).
یعنى بت پرستى آنها و انکار قیامت و رستاخیز و خرافات و هواپرستى آنان گواه زنده اى است ، که این احکام آنان نیز ساختگى است و ادعایشان در مورد تحریم این موضوعات از طرف خدا، بى اساس و بى ارزش است.

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

امام خامنه‌ای:

بحمدالله از اوّل انقلاب که امام بزرگوار در کلمات نورانی خود به طور دائم بر روی وحدت مردم، اتّحاد مردم تکیه میکرد، مردم ما ‌متّحد بوده‌اند و این اتّحاد در موارد بسیاری توانست راه‌های دشواری را، تنگه‌های سختی را برای مردم باز کند و راهگشای راه‌ها ‌باشد؛ این اتّحاد باید حفظ بشود.‌
دشمن با اتّحاد ملّت ایران مخالف است؛ با یکپارچگی شما مخالف است؛ با یکدست بودن ملّت مخالف است. دشمن مایل است که ‌مردم به خاطر عقاید و سلایق مختلف با هم بجنگند، با هم دعوا کنند.‌
در یک جامعه، سلایق مختلفی هست، عقاید مختلفی هست، نگاه‌های مختلفی به مسائل هست؛ باشد، مانعی ندارد؛ همه در کنار ‌هم زندگی کنند، با هم کار کنند، با هم مهربانی کنند؛ رأفتِ میان مردم. بایستی وسوسه‌های دشمن را برای بدبین کردن مردم به ‌یکدیگر یا بدبین کردن مردم به مسئولان زحمت‌کش کشور باطل کرد‌.‌

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

شهدای کربلا

مجمّع بن عبد اللّه عائذى و پسرش عائذ بن مجمّع بن عبد اللّه مذحجى عائذى

او مجمّع بن عبداللّه بن مجمّع بن مالک بن ایاس بن عبد مناة بن عبید اللّه بن سعد العشیرة مذحجى عائذى است. پدرش عبد اللّه بن مجمّع از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود ولى فرزندش از تابعین و از اصحاب حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) مى ‏باشد. مؤلّفان کتب انساب و طبقات این دو را ذکر کرده ‏اند. مجمع و پسرش «عائذ» با عمرو بن خالد صیداوى به سوى حضرت امام حسین (علیه السّلام) حرکت کردند و با حرّ مواجه شدند ولى با حمایت حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) از آنان به لشکریان حضرت پیوستند.

درباره پیوستن مجمّع بن عبد اللّه عائذى و پسرش عائذ به حضرت امام حسین (علیه السّلام) در منزلگاه عذیب الهجانات در مقاتل چنین نقل شده است:

«فإذا هم باربعه نفر قد أقبلوا من الکوفه على رواحلهم یجنبون فرسا لنافع بن هلال یقال له الکامل و معهم دلیلهم الطرماح بن عدى على فرسه ... قال: فلما انتهوا الى الحسین انشدوه هذه الأبیات فقال: اما و الله انى لأرجو‌‌ان‌یکون خیرا ما اراد الله بنا قتلنا أم ظفرنا قال: و اقبل الیهم الحر بن یزید فقال:‌‌ان‌هؤلاء النفر الذین من اهل الکوفه لیسوا ممن اقبل معک و انا حابسهم او رادهم فقال له الحسین: لامنعنهم مما امنع منه نفسی انما هؤلاء انصارى و أعوانی و قد کنت أعطیتنی الا تعرض لی بشی‏ء حتى یأتیک کتاب من ابن زیاد فقال: اجل، لکن لم یأتوا معک قال: هم اصحابى و هم بمنزله من جاء معى فان تممت على ما کان بینی و بینک و الا ناجزتک قال: فکف عنهم الحر. قال: ثم قال لهم الحسین: أخبرونی خبر الناس وراءکم فقال له مجمع بن عبد الله العائذى و هو احد النفر الأربعة الذین جاءوه: اما اشراف الناس فقد اعظمت رشوتهم و ملئت غرائرهم یستمال ودهم و یستخلص به نصیحتهم فهم إلب واحد علیک و اما سائر الناس بعد فان أفئدتهم تهوى إلیک و سیوفهم غدا مشهوره علیک قال: أخبرونی فهل لکم برسولی إلیکم؟ قالوا: من هو؟ قال: قیس بن مسهر الصیداوى فقالوا: نعم، اخذه الحصین ابن تمیم فبعث به الى ابن زیاد فأمره ابن زیاد‌‌ان‌یلعنک و یلعن اباک فصلى علیک و على ابیک و لعن ابن زیاد و أباه و دعا الى نصرتک و اخبرهم بقدومک فامر به ابن زیاد فالقى من طمار القصر فترقرقت عینا حسین (علیه السّلام) و لم یملک دمعه ثم قال: «منهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.» اللهم اجعل لنا و لهم الجنه نزلا و اجمع بیننا و بینهم فی مستقر من رحمتک و رغائب مذخور ثوابک.»

«ناگهان چهار نفر را دیدند که از کوفه مى ‏آمدند، بر مرکبهاى خویش بودند و اسبى از آن نافع بن هلال را به نام کامل یدک کرده بودند. راهنمای آنان طرماح بن عدى، بر اسب خویش همراهشان بود. چون به حسین (علیه السّلام) رسید این اشعار را براى وى خواندند: «به خدا من امیدوارم که آنچه خدا براى ما خواسته، کشته شویم یا ظفر یابیم، نیک باشد.» گوید: حرّ بن یزید بیامد و گفت: «این کسان که از مردم کوفه‏ هستند جزء همراهان تو نبودند و من آنها را برمی‌گردانم یا بازداشت می‌کنم.» حسین (علیه السّلام) گفت: «از آنها، همانند خویش دفاع مى ‏کنم، آنها یاران و پشتیبانان من هستند. تعهد کرده بودى متعرض من نشوى تا نامه ‏اى از ابن زیاد سوى تو آید.» گفت: «بله، اما با تو نیامده بودند.» گفت: «آنها یاران من هستند و همانند کسانى هستند که همراه من بودند، اگر به قرارى که میان من و تو بوده عمل نکنى با تو پیکار مى‏ کنم.» گوید: حرّ دست از آنها بداشت.

گوید: آنگاه حضرت امام حسین (علیه السّلام) به آنها فرمود: «از مردم کوفه چه خبری دارید؟» مجمع بن عبد الله عائذى یکى از آن چهار نفری که تازه به امام پیوسته بودند، گفت: «بزرگان قوم را رشوههاى کلان داده ‏اند و جوالهایشان را پر کرده ‏اند که دوستیشان را جلب کنند و به صف خویش برند و بر ضد تو متفق شده اند. مردم دیگر دلهایشان به تو مایل است اما فردا شمشیرهایشان بر ضد تو برکشیده مى ‏شود.» گفت: «به من بگویید آیا از پیکى که سوى شما فرستادم خبر دارید؟» گفتند: «کى بود؟» گفت: «قیس بن مسهر صیداوى.» گفتند: «بله، حصین بن نمیر او را گرفت و پیش ابن زیاد فرستاد که بدو دستور داد ترا لعنت کند و پدرت را لعنت کند اما بر تو و پدرت درود گفت و ابن‏ زیاد و پدرش را لعنت کرد و آنها را به یارى تو خواند و از آمدنت خبرشان داد و ابن زیاد بگفت تا وى را از بالاى قصر به زیر انداختند.» گوید: اشک در چشم حضرت امام حسین (علیه السّلام) آمد و نتوانست نگهدارد. آنگاه گفت: «بعضى از ایشان تعهد خویش را به سر برده اند (به شهادت رسیدند) و بعضى از ایشان منتظر هستند و به هیچوجه تغییرى نیافته ‏اند. خدایا بهشت را جایگاه ما و آنها قرار بده و ما و آنها را در قرار رحمت خویش و ذخیره ‏هاى خواستنى ثوابت، فراهم آر.»

درباره شهادت مجمع بن عبد الله به همراه سه نفر دیگر از یاران حضرت امام حسین (علیه السّلام) در تاریخ طبری و مقتل الحسین مقرم (علیه السّلام) آمده است:

«فاما الصیداوى عمر بن خالد و جابر بن الحارث السلمانی و سعد مولى عمر بن خالد و مجمع بن عبد الله العائذى فإنهم قاتلوا فی أول القتال فشدوا مقدمین بأسیافهم على الناس فلما وغلوا عطف علیهم الناس فأخذوا یحوزونهم و قطعوهم من اصحابهم غیر بعید فحمل علیهم العباس بن على فاستنقذهم فجاءوا قد جرحوا فلما دنا منهم عدوهم شدوا بأسیافهم فقاتلوا فی أول الأمر حتى قتلوا فی مکان واحد.»

«عمرو بن خالد صیداوى و جابر بن حارث سلمانى و سعد غلام عمر بن خالد و مجمع بن عبد الله عایذى در آغاز جنگ، جنگ انداختند و با شمشیر به جماعت حمله بردند و چون در میان جماعت افتادند اطرافشان را گرفتند که از یارانشان جدا افتادند اما نه چندان دور. پس حضرت عباس (علیه السّلام) حمله برد و آنها را از میان جماعت رهایی داد اما زخمی‌شده بودند و بار دیگر دشمن به آنها نزدیک شد که با شمشیر حمله بردند. در همان آغاز چندان جنگیدند و همگی در یک مکان کشته شدند.»

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

شهید کشوری: تا آخرین قطره خون برای اسلام و اطاعت از ولایت فقیه خواهم جنگید.

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

بخشی از وصیت‌نامه شهید اکبر خمسه:

امّت مسلمان ایران! امام را تنها نگذارید، اتحاد و اخوت را در میان خودتان بیشترکنید و از تفرقّه دوری کنید و لحظه‌‌‌ای از یاد خداوند متعال غافل نشوید و قدر این رهبر عزیز را بدانید و پیرو بی چون و چرای او باشید، که این راه رستگاری و عاقبت به خیرشدن است و برای تعجیل در فرج امام زمان (عج) بسیار دعا کنید و وابسته به دنیا نباشید ...

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

بخشی از وصیت‌نامه شهید سید محمد رضا خالقی

هشتم دی ۱۳۴۳، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش سیدعلی‌اکبر، فرشنده لوازم خرازی بود و مادرش ربابه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سیزدهم آبان ۱۳۶۲، در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

بدانید که این دنیا محل آزمایش است و باید اهل عمل باشیم و سخن و راه شهدا را پیش گیریم و ندای تمامی‌شهدا را به تمام جهان برسانیم و بگوییم: «مکتبی که شهادت دارد، اسارت ندارد!»

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

شهید قاسم شاهدی‌علی‌آبادی

شهادت: نهم مهرماه 1361، در ســومار

بخشی از وصیت‌نامه:
مـن از ملـت مسـلمان ایـران و تمـام مسـتضعفان جهـان به عنـوان یـک مسـلمان می‌خواهــم کــه جلــوی تمــام دشــمنان اســلام در هرکجــا هســتند، ماننــد گروهک‌هــای چــپ و راسـت را به طـور قاطـع و جـدی بگیرنـد و نفَـس آنهـا را در سینه‌هایشـان خفـه کننـد تـا نتواننـد کوچکتریـن ضرب‌های بـه مـا بزننـد ...

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

شهید «محمدحسین نخبه‌روستا»

شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ در شلمچه، عـملیـات کربلای ۵

بخشی از وصیت‌نامه:

همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید قدر این نعمت‌الهی را بدانید. مگر نمی‌گوییم که‌‌‌‌ای حسین جان، کاش ما هم در کربلا بودیم و یاریت می‌کردیم. حالا همان زمان است به یاری فرزندان حسین (ع) روح خدا بشتابد …

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

شهید جعفرعلی خرمی

شهادت: 5 دی‌ماه 1365 در شلمچه

بخشی از وصیت‌نامه:

من خدا را شکر می‌کنم که شما پدر و مادر چنین فرزندانی را تربیت کرده‌اید که می‌توانم در راه خدا و اسلام به جنگ دشمنان بپردازم ...

خداوندا، ما به خاطر ریاست‌طلبی یا گرفتن خاک ... نمی‌جنگیم، بلکه برای اثبات حقانیت اسلام و برپا داشتن عدالت جهانی در برابر استکبار جهانی می‌جنگیم ...

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

بخشی از وصیت‌نامه شهید «محمدعلی فتاحی اردکانی»

شهادت: 19 دی 1365 در شلمچه

ملت مسلمان و شهیدپرور بدانید که این انقلاب زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) خواهد بود و خداوند وعده داده است که محرومان و مستضعفان جهان را به جانشینی خود در زمین قرار دهد و باید دانست که عمر همه ابر قدرتها و کشورهای سلطه‌گر به پایان رسیده است. آری وعده خدا حق است و باید از باری تعالی بخواهیم که ما را یاری کند تا بتوانیم به یاری دینش بپا خیزیم. (یا ایها الذین آمنوا تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم)‌‌‌ای کسانی که ایمان آورده اید اگر خدا را یاری کنید، خدا نیز شما را یاری می‌کند و قدمهای شما را استوار می‌گرداند ...
ای خواهرانم، ... ولی باید بدانید که ظلم و ستم فناپذیر است و شماها باید زینب گونه عمل کنی و پیام خون شهدا را به گوش جهانیان برسانید به شما توصیه می‌کنم فرزندان خود را به گونه‌ای تربیت کنی که آینده‌سازان خوبی برای اسلام و این مملکت باشند ...

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

شهید «سیّدنصراله میرهاشمی»

شهادت: بیست و هفتم دی 1365، در شــلمچه

بخشی از وصیت‌نامه:

عزیزان! اسلام در خطر است و این را بدانید که اسلام بهتر از مال و فرزند و عوامل فریبنده دنیا است که اگر کسی فریب این‌ها را بخورد در آخرت پشیمان خواهد بود. امام حسین (ع) می‌فرمایند: اگر با کشته شدن من دین جدّم محمّد زنده می‌ماند پس‌ای شمشیر‌ها مرا در بر گیرید.

برادران! خواهران! جنگی که در حال حاضر درگیر آن هستیم بین اسلام و کفر است و اگر کوچکترین تردیدی نسبت به این جنگ به خود راه بدهیم به والله در روز قیامت همگی باید جوابگو باشیم ... از ولایت‌فقیه پیروی کنید و پشتیبان امام باشید که به مملکت شما آسیب نخواهد رسید ...

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

شهید «نظرعلی رستمی»

شهادت: هشتم دی ماه ۱۳۶۶، در دزلی

بخشی از وصیت‌نامه:
قدر این رهبر و این جمهوری اسلامی‌را بدانید. چون نعمتی بس عظیم است. هر یک در مقابل اسلام و انقلاب اسلامی‌مسوول باشید. بی طرف نباشید بلکه عزت و شرف اختیار کنید و جهاد در راه خدا را فراموش نکنید تا رستگار شوید.
بسیج باعث خیر و برکت است‌.‌‌‌ای امت بیدار بسیج! امر امام است. اگر پیرو امام هستی، بسیجی باش. پایگاه‌های مقاومت بسیج برای شما خیر و برکت اند. این‌ها فرزندان و جگرگوشه‌های شمایند، با تمام وجود آن‌ها را حمایت کنید. مبادا اجازه دهید کوچک ترین دهن کجی به آن‌ها بشود و امام زمان (عج) از شما ناراحت شود ...

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

شهید «محمدجعفر زمانی» شهادت: دهم دی 1364، در پســوه پیرانشهر

بخشی از وصیت‌نامه:
بـه فرامیـن خداگونـۀ حضـرت امـام به درسـتی عمـل کنیـد و بـه برادرانـم بگوییـد کـه تـا آنجایـی کـه می‌تواننـد، بـرای برپایـی اسـلام و حـق جـان خـود را فـدا نماینـد و از مـرگ نهراسـند؛ چـون اسـلام دیـن مبـارزه و شـهادت می‌باشـد و چـون ابرقدرت‌هـا ماننـد گرگـی وحشـی در کمیـن هسـتند تـا منافـع بشـری ایـران عزیـز را برباینـد؛ ولـی آنهـا کـور خوانده‌انـد؛ چـون بایـد اولا تمـام قرآن‌هـای دنیـ

بازدید : 0
جمعه 25 بهمن 1403 زمان : 10:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده سلام الله علیها

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نو شتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

از امام باقر(ع) نقل شده که منظور از صالحان، اصحاب حضرت مهدی (ع) در آخر الزمان هستند.

استرآبادی، تأویل الآیات الظاهره، ۱۴۰۹ق، ص۳۲۷.

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

*****************

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

تفسیر صفحۀ ۴۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۶ - تفسیر نور:

«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی‏ إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِناوَ أَبْنائِنا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِیلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ» آیا ندیدی گروهی از بزرگان بنی‌اسرائیل را که بعد از موسی به پیامبر خود گفتند: برای ما زمامدار (و فرماندهی) برانگیز تا (تحت فرماندهی او) در راه خدا پیکار کنیم، او گفت: آیا احتمال می‌دهید که اگر دستور جنگ به شما داده شود (نافرمانی کرده و) پیکار و جهاد نکنید؟ گفتند: چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه و فرزندانمان رانده شده‌‏ایم؟ پس چون دستور جنگ بر آنان مقرّر گشت، جز عدّۀ اندکی، سرپیچی کردند و خداوند به ظالمان آگاه است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۶:

«الْمَلَإِ» به بزرگان و اشرافی گفته می‌‏شود که هیبت آنها چشم و سینه‌‏ها را پر می‌‏کند.

بنی‌اسرائیل بعد از حضرت موسی علیه‌لسّلام، به خاطر قانون‌شکنی و رفاه‌طلبی، مجدّداً تحت سلطه و فشار طاغوت قرار گرفته، آزادی و سرزمین خود را از دست دادند.

آنها برای نجات از آوارگی و خارج شدن از زیر یوغ طاغوت، تصمیم به مبارزه گرفتند و از پیامبر خویش اشموئیل خواستند برای آنها فرمانده و امیری را انتخاب کند تا به رهبری او با طاغوت مبارزه کنند، ولی با همۀ این ادعاها وقتی دستور صادر شد، همۀ آنها جز اندکی به میدان نبرد پشت کرده و از آن دستور سرپیچی نمودند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۶:

۱. مسلمانان باید با دقّت تاریخ بنی‌اسرائیل را بنگرند و پند بگیرند. «أَ لَمْ تَرَ»

۲. وجود رهبر الهی، مانع پراکندگی، آوارگی و ستم‌پذیری است. «مِنْ بَعْدِ مُوسی‏»

۳. بعضی از انبیا، تنها برای گروهی از مردم رسالت داشتند؛ نه همۀ مردم. «إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ»

اگر می‌‏فرمود: «نبیّهم» اشارۀ کمتری داشت که پیامبر خاصّی است و همین که فرمود: «لنبیّ لهم»، این اشاره تشدید می‌‏شود.

۴. فرماندۀ نظامی‌باید از سوی رهبر آسمانی انتخاب و نصب شود «ابْعَثْ لَنا»؛ پس دین از سیاست جدا نیست.

۵. جنگ موفق، فرمانده لایق می‌‌خواهد. «ابْعَثْ لَنا مَلِکاً»

۶. برای نجات از طاغوت‌‏ها باید به انبیای الهی پناه برد. «قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ»

۷. تعهّد گرفتن از کسانی که پیشنهادات اصلاحی دارند لازم است. «هَلْ عَسَیْتُمْ»

۸. رهبر باید آینده‏‌نگر باشد و احتمال پیمان‌شکنی و فرار از مسئولیّت را از سوی مردم بدهد. «هَلْ عَسَیْتُمْ»

۹. جهاد برای رفع ظلم و دفاع از وطن، جهاد در راه خداست. «وَ ما لَنا أَلَّا نُقاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا»

۱۰. پیدایش مشکلات، سبب بیداری و حرکت برای رهایی است. «أُخْرِجْنا»

۱۱. میدان مبارزه، عامل ارزیابی افراد پر ادّعا است. «تَوَلَّوْا»

خوش بود گر محک تجربه آید به میان ------ تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد

۱۲. پیمان‌شکنان و شعاردهندگان بی‏‌عمل، ظالمند. «عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»

۱۳. خداوند آگاه است، پس این همه تظاهر برای چه؟! «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ»
تفسیر صفحه ۴۰ قرآن کریم - سوره بقره - آیه ۲۴۷ - تفسیر نور:

«وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» و پیامبرشان به آنها گفت: همانا خداوند «طالوت» را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است، گفتند: چگونه او بر ما حکومت داشته باشد در حالی که ما از او به فرمانروایی شایسته‌‏تریم و به او ثروت زیادی داده نشده است؟ پیامبرشان گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و توان علمی‌و جسمی‌او را افزون نموده است و خداوندملکش (فرماندهی و رهبری) را به هر کس بخواهد می‌‏بخشد و خداوند (احسانش) وسیع و (به لیاقت ‏ها و توانایی‏‌های افراد) آگاه است.
نکته‌های سوره بقره - آیه ۲۴۷:

کلمه «واسِعٌ» یعنی خداوند بی ‏نیازی است که از هیچگونه بخششی عاجز نیست.

گرچه بنی اسرائیل از پیامبرشان فرمانده نظامی‌برای رهبری جنگ خواستند «مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

ولی از آنجا که آنان بهانه گرفته و گفتند: طالوت را به سلطنت چه کار؟ معلوم می‌‏شود که او علاوه بر فرماندۀ نظامی، سلطان آنان نیز قرار گرفت.

این گروه ستمدیدۀ بنی‌اسرائیل با آنکه برای رهایی از چنگال ظالمان، از پیامبرشان درخواست تعیین فرمانده کرده بودند، ولی وقتی پیامبرشان طالوت را که جوانی چوپان و فقیر و گمنام بود، به فرماندهی و زمام‌داری آنان تعیین نمود، گفتند: چگونه او می‌‌تواند فرماندۀ ما باشد در حالی که شهرت و ثروتی ندارد؟ و ما به جهت ثروت و دارایی که داریم، از او لایق‏تریم!

پیامبر وقتی بهانه‌‌گیری آنها را به خاطر فقر و نداری طالوت شنید، فرمود: بی‌‏گمان خدا او را بر شما برگزیده است و او توانایی علمی‌و قدرت بدنی و نیروی لازم برای فرماندهی جنگ را دارد.

خداوند هر کس را که بخواهد به خاطر لیاقت و استعدادهای نهفته‌‏اش فرماندهی می‌‏بخشد.

آری، اگر نظر او به سنگی تعلق گیرد، جواهر می‏‌شود و اگر به خاری افتد، گل و اگر به فقیری نظر کند فرمانده می‌‏شود.

آیا چوپانی که گوسفندانش گم می‌شوند، لیاقت فرماندهی دارد؟

در روایات آمده است: طالوت چوپانی بود که در پی گوسفندان گمشده‌‏اش از اطراف به سوی شهر آمده بود و به خدمت پیامبر رسید و خداوند به پیامبر وحی کرد که همین چوپان لیاقت فرماندهی دارد و او را به مردم معرفی کن.

شاید مراد از جملۀ «بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ» جامعیّت علوم باشد. یعنی او در بسیاری از علوم، اطلاعات گسترده‌‏ای داشت.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۷:

۱. پیامبران بر اساس وحی، جانشین خود را انتخاب می‏‌کنند. «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ»

۲. رهبری که خداوند تعیین کند، به نفع مردم است. «بَعَثَ لَکُمْ»

۳. اگر می‌‌خواهید به آزادی و نجات برسید، باید رهبر الهی را بپذیرید. «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً»

۴. دین از سیاست جدا نیست. انبیاء مستقیماً در مسائل نظامی‌دخالت و فرمانده نظامی‌عزل و نصب می‏‌کردند. «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ»

۵. از استعدادهای نهفته در افراد گمنام و فقیر، غافل نباشید. «قَدْ بَعَثَ لَکُمْ»

۶. نشانۀ ایمان واقعی، تسلیم خدا و رسول بودن است و بنی‌اسرائیل به خاطر پندار غلط تسلیم نبودند. «أَنَّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا»

۷. یکی از امتحانات الهی، نحوۀ برخورد ما با رهبر الهی است. «قالُوا أَنَّی یَکُونُ»

۸. خودبرتربینی، محکوم است. «نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ» چنان که شیطان گفت: «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ» «اعراف، ۱۲»

۹. نام و مقام و شهرنشینی، نشانۀ برتری نیست. در این آیه از کسانی که ملاک برتری را مال و مقام دانسته‌‏اند، انتقاد شده است. «لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ»

۱۰. انتخاب الهی، بر اساس لیاقت است، نه گزاف و بیهوده. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»

۱۱. قدرت علمی‌و توانایی جسمی، دو شرط لازم برای فرماندهی لشکر است. «بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»

۱۲. توانایی علمی، مهم‌‏تر از توانایی جسمی‌است. «زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» ابتدا کلمۀ «الْعِلْمِ» آمد، سپس «الْجِسْمِ».

۱۳. اعلم بودن، در گزینش یک اصل است. «بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ»

۱۴. رهبر و مدیر باید زیردستان خود را توجیه کند و دلیل کار و انتخاب خود را بازگو کرده و ابهامات را برطرف کند و نگوید این حقّ من است که هر کاری بخواهم انجام دهم. پیامبر دلیل انتخاب طالوت را توانایی علمی‌و جسمی‌او بیان کرد. «زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»

۱۵. نه فقر و گمنامی، مانع لطف الهی است و نه ثروت و شهرت، باعث آن. «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»

۱۶. سرچشمۀ اکثر اعتراضات مردم، کوته‏‌بینانِ نظری و کوته‌‏بینانِ فکری است، ولی علم خداوند بی‌‏نهایت و نامحدود است. «واسِعٌ عَلِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۴۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۸ - تفسیر نور:

«وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسی‏ وَ آلُ‌هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَةُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» و پیامبرشان به آنها گفت: نشانۀ حکومت او این است که تابوت (عهد) به سوی شما خواهد آمد، (همان صندوقی که) آرامشی از پروردگارتان و یادگاری از میراث خاندان موسی و‌هارون در آن است، در حالی که فرشتگان آن را حمل می‏ کنند، همانا در این موضوع، نشانۀ روشنی برای شما است، اگر ایمان داشته باشید.
نکته‌های سوره بقره - آیه ۲۴۸:

برای اینکه یهود به فرماندهی طالوت اطمینان و یقین پیدا کنند، پیامبرشان به آنها گفت: صندوق مقدّس بنی‌اسرائیل به آنها بازگردانده می‌‏شود، تا نشانه‌‏ای برای انتخاب طالوت از سوی خداوند باشد.

مراد از تابوت همان صندوق چوبی بود که مادر موسی، نوزاد خود را در آن گذاشت و به فرمان خدا در آب نیل انداخت و مأموران فرعون صندوق را گرفته و نوزاد را با آن به نزد فرعون بردند. آن صندوق هم چنان در دربار فرعون بود.

وقتی موسی علیه‌السّلام به پیامبری رسید، الواح تورات را در آن قرار داد و به هنگام رحلت نیز زره و سایر یادگارهای خود را در آن گذاشت و به وصیّ خود «یوشع بن نون» سپرد.

این صندوق، به صورت صندوقی مقدّس که صندوق عهد نام گرفته بود، در میان بنی‌اسرائیل بود و آن را در جنگ‌‌ها پیشاپیش سپاه حمل می‌‏کردند، ولی کم‌‏کم قداست آن شکسته و مفقود شد. این صندوق ربوده شده را در زمان ریاست طالوت، خداوند از طریق ملائک به آنان بازگرداند تا موجب آرامش و اطمینان خاطر آنان باشد.

در تورات، سفر خروج، فصل ۳۷، دربارۀ این صندوق مطالبی آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۴۸:

۱. سرچشمۀ آرامش خداوند است، گرچه با وسایل باشد. «فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ»

۲. انسان همیشه به آرامش نیاز دارد، به خصوص در آستانۀ رفتن به میدان جهاد. «فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ»

کلمۀ «سکینة» در این آیه با توجّه به آیات قبل که بنی‌اسرائیل عازم میدان جهاد و دفاع بودند، نشانۀ اهمیّت و لزوم آرامش فکری در جبهه است.

۳. رهبر الهی، نشانۀ الهی لازم دارد. چون طالوت انتخاب شده از جانب خداوند بود، لازم بود نشانه‌‏ای الهی او را تأیید کند. «تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَةُ»

۴. اگر صندوقی که با بدن موسی و الواح تورات تماس داشته، مقدّس و آرام بخش است، پس مقدّس شمردن صندوقی که بر روی قبر اولیای الهی است، خلاف قرآن نیست. زیرا در همۀ آن صندوق‌‏هایی که در مشاهد مشرّفه است، «بقیّة ممّا ترک آل محمّد صلّی اللَّه علیه و آله» قرار دارد. «بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسی‏ وَ آلُ‌هارُونَ»

۵. حفظ آثار انبیا، ارزش داشته و مایۀ آرامش خاطر و تبرّک است. «بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۳۸۹-۳۹۳.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۴۵

قُلْ لَا أَجِدُ فِی مَا أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴿۱۴۵﴾
۱۴۵ - بگو در آنچه بر من وحى شده ، هیچ حرامى بر کسى که غذائى مى خورد نمى یابم بجز اینکه مردار باشد یا خونى که (از بدن حیوان ) بیرون ریخته یا گوشت خوک که اینها همه پلیدند، یا حیوانى که در طریق گناه به هنگام سر بریدن ، نام غیر خدا (نام بتها) بر آنها برده شده است ، اما کسانى که ناچار شوند بدون اینکه بخاطر لذت باشد و یا زیاده از حد بخورند (گناهى بر آنها نیست ) پروردگار تو آمرزنده مهربان است.

Say: 'I find nothing in what has been revealed to me that forbids any one to eat of any food except the dead, running blood, and the flesh of swine for these are unclean and that which has been hallowed in its slaughter to other than Allah. But whoever is constrained to eat of any of these, not intending to sin or transgress, then your Lord is Forgiving, the Most Merciful. (145)

تفسیر
بخشى از حیوانات حرام

سپس براى روشن ساختن محرمات الهى از بدعتهائى که مشرکان در آئین حق گذاشته بودند، در این آیه به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد که صریحا به آنها بگو در آنچه بر من وحى شده هیچ غذاى حرامى را براى هیچکس (اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ ) نمى یابم (قل لا اجد فیما اوحى الى محرما على طاعم یطعمه ).
مگر چند چیز، نخست اینکه مردار باشد (الا‌‌ان‌یکون میتة ).
یا خونى که از بدن حیوان بیرون مى ریزد (نه خونهائى که پس از بریدن رگهاى حیوان و خارج شدن مقدار زیادى از خون در لابلاى رگهاى موئین در وسط گوشتها باقى مى ماند) (او دما مسفوحا)
یا گوشت خوک (او لحم خنزیر).
زیرا همه اینها رجس و پلیدى است و مایه تنفر طبع سالم آدمى و منبع انواع آلودگیها و سرچشمه زیانهاى مختلف (فانه رجس ).
ضمیر انه با اینکه مفرد است ، به عقیده بسیارى از مفسران به هر سه قسمت (گوشت مردار، خون و گوشت خوک ) باز مى گردد، و معنى جمله چنین است همه آنچه گفته شد پلیدى است و متناسب با ظاهر آیه نیز همین است که ضمیر به تمام آنها باز گردد، زیرا شک نیست که مردار و خون همانند گوشت خوک پلید است .
سپس به نوع چهارم اشاره کرده مى گوید: یا حیواناتى که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آنها برده شده است (او فسقا اهل لغیر الله به ).
جالب اینکه به جاى ذکر کلمه حیوان کلمه فسق آمده است و همانطور که در سابق نیز اشاره کرده ایم ، فسق به معنى خارج شدن از راه و رسم بندگى و اطاعت فرمان خدا است ، و لذا به هر گونه گناه فسق گفته مى شود، اما ذکر این کلمه در برابر رجس که در مورد سه موضوع حرام سابق گذشت ، ممکن است اشاره به این باشد که گوشتهاى حرام ، اصولا بر دو دسته است گوشتهائى که تحریم آنها به خاطر پلیدى و تنفر طبع و زیانهاى جسمانى مى باشد، و به آن رجس اطلاق مى گردد، و گوشتهائى که نه پلید است و نه از نظر بهداشتى زیان آور، اما از نظر اخلاقى و معنوى نشانه بیگانگى از خدا و دورى از مکتب توحید است ،
و به همین دلیل نیز تحریم شده است .
بنابراین نباید انتظار داشت که گوشتهاى حرام ، همیشه داراى زیانهاى بهداشتى باشد، بلکه گاهى به خاطر زیانهاى معنوى و اخلاقیش ‍ تحریم شده است ، و از اینجا روشن مى شود که شرائط ذبح اسلامى نیز بر دو گونه است ، بعضى مانند بریدن رگهاى چهارگانه و بیرون ریختن خون حیوان ، جنبه بهداشتى دارد، و بعضى مانند رو به قبله بودن و گفتن بسم الله و ذبح به وسیله مسلمان جنبه معنوى .
در پایان آیه کسانى را که از روى ناچارى و اضطرار، و نیافتن هیچ غذاى دیگر براى حفظ جان خویش ، از این گوشتهاى حرام استفاده مى کنند، استثناء کرده و مى گوید: کسانى که اضطرار پیدا کنند، گناهى بر آنها نیست ، مشروط بر اینکه تنها به خاطر حفظ جان باشد نه به خاطر لذت و یا حلال شمردن حرام الهى و نه زیاد از حد، بخورند در این صورت پروردگار آمرزنده مهربان آنها را معاف خواهد ساخت (فمن اضطر غیر باغ و لا عاد فان ربک غفور رحیم ).
در حقیقت این دو شرط براى آن است که افرادى اضطرار را دستاویز براى تجاوز به حریم قوانین الهى نسازند، و به بهانه اضطرار از حدود مقررات خدا پا فراتر ننهند.
ولى در بعضى از روایات اهلبیت (علیهم الاسلام ) مانند روایتى که در تفسیر عیاشى از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده چنین مى خوانیم الباغى الظالم و العادى الغاصب : منظور از باغى ستمگر است و منظور از عادى ، غاصب است ،
و نیز در روایت دیگرى از امام (علیه السلام ) نقل شده که فرمود: الباغى الخارج
على الامام و العادى اللص : منظور از باغى کسى است که بر ضد امام عادل و حکومت اسلامى قیام کند و منظور از عادى دزد است .
این روایات و مانند آنها اشاره به این است که اضطرار به گوشتهاى حرام معمولا در سفرها رخ مى دهد، اگر کسى در راه ظلم و ستم و یا غصب و دزدى ، اقدام به سفر کند و گرفتار کمبود غذا شود، خوردن گوشتهاى حرام براى او جائز نیست ، گر چه موظف است براى حفظ جان خود از آن گوشتها استفاده کند، ولى کیفر این گناه را خواهد داشت چه اینکه مقدمات چنین سفر حرامى را خودش فراهم ساخته است و در هر صورت این روایات با مفهوم کلى آیه کاملا سازگار است.

پاسخ به یک سؤال
در اینجا یک سؤ ال پیش مى آید که چگونه تمام محرمات الهى در زمینه غذاها منحصر به چهار چیز شمرده شده است با اینکه مى دانیم غذاهاى حرام منحصر به اینها نیست ، گوشت حیوانات درنده و گوشت حیوانات دریائى (جز ماهى فلس دار) و مانند آنها همگى حرام هستند در حالى که در آیه هیچ نامى از آنها به میان نیامده و محرمات منحصر به چهار چیز شمرده شده است ؟
بعضى در پاسخ این سؤ ال گفته اند که به هنگام نزول این آیات در مکه ، هنوز حکم تحریم سایر غذاهاى حرام نازل نشده بود،
ولى این جواب صحیح به نظر نمى رسد، گواه این سخن آنکه عین همین تعبیر یا شبیه آن در بعضى از سوره‌هاى مدنى نیز دیده مى شود، مانند آیه 173 سوره بقره .
ظاهر این است که این آیه ، تنها نظر به نفى احکام خرافى مشرکان دارد و به اصطلاح ، حصر اضافى است ، و به تعبیر دیگر آیه مى گوید: محرمات الهى اینها هستند نه آنچه شما به هم بافته اید.
براى روشن شدن این سخن بد نیست مثالى بزنیم ، کسى از ما سؤ ال مى کند آیا حسن و حسین ، هر دو آمدند، ما در جواب مى گوئیم نه فقط حسن آمد، در اینجا منظورمان این است که آمدن نفر دوم ، یعنى حسین را نفى کنیم ، اما هیچ مانعى ندارد کسان دیگرى که اصلا مورد بحث ما نبوده اند آمده باشند، چنین حصرى را حصر اضافى (یا نسبى ) مى گویند.
اما باید توجه داشت که ظاهر حصر، معمولا حصر حقیقى است مگر در مواردى که قرینه اى در کار باشد مانند آیه مورد بحث .

امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمودند:

أنا الضامن لمن لم یهجس فی قلبه إلا الرضا أن یدعوا الله فیستجاب له؛

کسی که در دلش هوایی جز خشنودی خدا خطور نکند، من ضمانت می‌کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.

کافی 2/62/11

امام حسن (علیه السلام) فرمودند:

نه پاکـدامنی، روزی را از انسـان دور می‌کنـد و نه حرص، روزی زیاد می‌آورد؛ چون روزی قسـمت شـده است و حرص زدن باعث مبتلا شدن به گناهان می‌شود.

تحف العقول ، ص 234

منبع ادامه مطلب ...:

https://t.me/fazylatha

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

https://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh-imam-khomeini/vol/9/page/281

https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=56729

آیه 73 سوره مبارکه توبه
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ
اى پیامبر، با کافران و منافقان بجنگ و با آنان به شدت رفتار کن، جایگاهشان جهنم است که بد سرانجامى است.

امام خمینی (ره):
مهلت دادن به اسرائیل، اشتباه است
من باید با کمال تأسف عرض کنم که یک اشتباه دولتها و ملتهای اسلام، و خصوصاً دولتها و ملتهای عرب کردند؛ و یک اشتباه هم در ایران ما کردیم. اشتباهی که همه مسلمین، خصوصاً ملتها و دولتهای عرب کردند این بود که مهلت دادند که اسرائیل و اغراض شخصیه دولتها مانع شد از اینکه صدای اسرائیل را در همان اول خفه کنند و نگذارند قدرت پیدا بکند.

فلسطین همیشه برای امام مسئله بود
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای
در دیداری با سران و کارگزاران جمهوری اسلامی‌با تأکید بر این مسئله می‌فرمایند:
«امام بزرگوار ما، حقیقت مسئله را خوب شناخته و دیده بود. از شروع این نهضت از سال ۱۳۴۱ آن وقتی که هنوز در ایران مسئله فلسطین حتّی در بین خواص هم منتشر نشده بود، حرف امام این بود که در مقابل سلطه اسرائیل باید همه احساس خطر کنند؛ همه باید بایستند و مقابله کنند. بعد هم همین راه را ادامه داد و این یکی از شعارهای بزرگ آن مرد الهی و آسمانی بود.» ۱۳۸۱/۰۳/۰۹

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

امام خمینی (ره):

ما باید این مطلب را به مجلس شورا اعلام کنیم که باید یک دولت متدینِ تمام، صددرصد اسلامی‌و قاطع [انتخاب شود]، یک نفر وزیر اگر مثل بعضی از این وزرا که الآن هستند باشد، اینها نپذیرند. تمام وزرا یکی یکی باید بررسی بشود. وزیر متدین صددرصد انقلابی، مکتبی و قاطع ...

بازخوانی فرمایشات امام خمینی درباره رای اعتماد مجلس به وزیران:

https://irdc.ir/fa/news/1144

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

امام خمینی(ره): اشخاصی که انقلابی نیستند، نباید در رأس وزارتخانه‌ها باشند، نباید به #مجلس معرفی شوند، اگر هم معرفی شدند، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند؛ الاّ اینکه کارآمد، اسلامی‌و انقلابی باشد... اگر بنا باشد اینطوری باشد، باید عزای جمهوری اسلامی‌را بگیریم!

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
وحدت باید در خدمت و در جهت حاکمیت اسلام باشد؛ والّا پوچ و بی معنی خواهد بود. ...
اگر در جوامع و کشورهای اسلامی، علما و روشنفکران و متفکران و بزرگان و پیشگامان وحدت، جهت حرکتشان به سمت حاکمیت اسلام باشد، این حرکت، حرکت موفقی است؛ والّا اگر این‌طور نباشد و در مقابل حاکمیت طواغیت و کفار و حکومتهای سرسپرده و بیعُرضه، تابع و تسلیم باشند، معلوم است که وحدت تضمینی نخواهد داشت. شما از این طرف، شعار وحدت بدهید، جوش بزنید، غصه بخورید؛ از آن طرف، پولهای به ناحق بذل‌وخرج‌شده و یک عده آدم سست‌عنصرِ قلم‌به‌مزدِ نوکرصفت هم پیدا میشوند و اندوخته‌های شما را به باد خواهند داد و رشته‌ها را پنبه خواهند کرد … ۱۳۶۹/۰۷/۱۶

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

نظام سرمایه‌داری غرب
اگر کسی گفت که بنیاد راکفلر مثلًا به وضعیت چهار نفر فقیر رسیدگی می‏کند، باور نکنید؛ اصلًا چنین چیزی ممکن نیست. آن پولی که از آن طریقها به دست می‏آید و محصول شیوه‏های کثیف سرمایه‏داری موجود دنیاست، اصلًا نمی‏تواند در خدمت اهداف انسانی‏ قرار بگیرد. اگر فرضاً به فقیری هم کمک بکنند ... مثل آبی است که در چاه فاضلاب می‏ریزد! لذا پول باید صحیح و نظیف باشد، تا به درد پُرکردن خلئی که در جامعه‏ی اسلامی‌وجود دارد، بخورد. مسأله‏ی ما این است ...۱۳۶۹/۰۷/۲۴

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
کار فرهنگی و اقتصادی اگر درآمد اقتصادی نباشد، نمی‌شود به فقرا و محرومان و مستضعفان ...کمک کرد، پس بایستی کار اقتصادىِ قوی و با همان دید اقتصادىِ صحیح انجام بگیرد ...
آن کار اقتصادی و مادّی ما، جسمی‌است که روح و جان آن، کار فرهنگی است. اگر آن را غلط انجام دادیم، مثل این است که جسمی‌داریم با روح بد. اگر انسانی را به وجود آوردیم و بزرگ کردیم، منتها با روح و مغز شیطانی، چه فایده‌یی دارد؟ ... ۱۳۶۹/۰۷/۲۴
صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

آن کسی که در رأس دانشگاههاست، باید از لحاظ علمی‌‌هم طوری باشد که کسانی که آن‌جا هستند، این فرد را به عنوان رئیس قبول داشته باشند؛ اما علمِ با عمل، علمِ با اعتقاد. طوری ‌نباشد که آدم بی اعتقادی که میخواهد سربه تن این نظام نباشد، اصلاً اعتقادی به اسلام ندارد، یا اسلام را مسخره میکند، ‌یا حزب‌اللّهی‌ها را مسخره میکند، یا دانشجوی مؤمن را مسخره میکند، این شخص در رأس کارها بیاید. نه، دستش را بگیرید، کنار ‌بگذارید. میخواهد بیاید سر کلاسهای ما درس بدهد، حرفی نداریم. هر معلمی‌بیاید درس بدهد، ما قبول داریم. ما از علم همه ‌کس استفاده میکنیم؛ ولو کسی که ما را قبول نداشته باشد. علمش را بگوید، ما با کمال تواضع مینشینیم و از علم او استفاده ‌میکنیم، نظام از علم او استفاده میکند؛ اما آن‌جایی که بناست در اداره‌ی امور دانشگاه تعیین‌کننده باشد، ابداً. اگر کسی به یک ‌دختر چادری یا باحجاب، با نظر تحقیر نگاه میکند، تحقیرش کنید؛ ملاحظه نکنید. اگر کسی به جوان حزب‌اللهی که ریش دارد، ‌با نظر تحقیر نگاه میکند و دورش میکند ... این را تحقیرش کنید‌ ... ‌۱۳۶۹/۰۸/۰۱
صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

مجلس شورای اسلامی، جایی است که امید ملت ما به آن نقطه است. این مجلس برای ملت سنگر است؛ اما سنگری در مقابل دشمنان، در مقابل امریکا، در مقابل ضد انقلاب. آن کسی که مردم او را به این سنگر میفرستند، میفرستند تا در این سنگر، از انقلاب دفاع کند ... ۱۳۶۹/۰۸/۰۲

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

این صهیونیستها، جز زبان زور، هیچ‌چیز نمیفهمند. چهل سال است که هرچه سازمان ملل نسبت به مسأله‌ی فلسطین، علیه صهیونیستها ‌قطعنامه صادر کرده است، اینها رد کرده‌اند. اینها لوس شده‌اند! سکوت و اغماض را هم که از قدرتهای بزرگ و از ملتها و دولتها دیدند، ‌جری شدند. آنها از قطعنامه نمیترسند. مگر اسرائیل را با قطعنامه میشود عقب نشاند؟ اسرائیل با زور و سلاح و مشت، عقب خواهد ‌نشست‌ ...

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

۹ /اردیبهشت/ ۱۴۰۲
رهبر انقلاب اسلامی‌در دیدار بیش از هزار نفر از کارگران تاکید کردند:
لزوم ارتباط مستقیم درآمد با کار؛ باید فرهنگ ثروت‌های بادآورده متوقف شود

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

رئیسی؛‌‌‌ رجایی‌ زیست،‌‌‌‌ بهشتی‌ شد‌

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صدای مظلومیت کودکان فلسطینی

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «سبک زندگی اسلامی‌که بخش مهمّی از آن را فضایل اخلاقی تشکیل میدهد، در عرصه‌ی چالشهای سیاسی و رقابتهای مشروع، اهمّیّت بیشتر می‌یابد. در اینجا است که کیمیای تقوا و گذشت و انصاف و صداقت و مسئولیّت‌پذیری و کار بی‌منّت، قیمت اصلی خود را آشکار میسازد. شهیدان پرواز اردیبهشت ــ که اکنون سراسر کشور داغدار آنها است ــ یکی از خصوصیّاتشان رعایت فضیلت‌های اخلاقی بود.» ۱۴۰۳/۰۳/۶

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

شهیدان پرواز اردیبهشت

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام
صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

۱۰ /خرداد/ ۱۴۰۳
امام خامنه‌‌‌ای در دیدار رئیس جمهور سوریه و هیأت همراه:
مقاومت هویت ممتاز سوریه این ویژگی مهم باید محفوظ بماند

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

دلم برای رئیسی سوخت...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:
«بعد از فقدان این عزیز، من دیدم تقریباً همه‌ی روزنامه‌ها، همه‌ی مطبوعات، در فضای مجازی، اشخاص گوناگون از جریانهای مختلف، از خدمات او و تلاشهای شبانه‌روزی او حرف میزنند، از او تمجید میکنند، تعریف میکنند؛ دلم سوخت؛ دلم برای رئیسی سوخت؛ [بعضی از] اینها در زمان حیات او حاضر نبودند یک کلمه از این حرفها را بگویند؛ در زمان حیات او این برجستگی‌ها را میدیدند امّا کتمان میکردند، بلکه عکس آن را میگفتند و او را می‌آزردند. البتّه او غالباً جواب نمیداد امّا گاهی پیش من می‌آمد و مقداری شکایت میکرد. خدای متعال درجات این مرد عزیز و مغتنم را عالی کند.» ۱۴۰۳/۰۳/۱۴

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

فلسطین مسئله اول دنیا

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:
«آنچه در مقابل چشم ما است و داریم مشاهده میکنیم، [این است که] مسئله‌ی فلسطین شده است مسئله‌ی اوّل دنیا؛ این خیلی مهم است. سالهای متمادی تبلیغات رسمی‌رسانه‌های وابسته‌ی به آمریکا و وابسته‌ی به مراکز صهیونیستیِ ثروتمند سعی‌شان این بود که کاری کنند که نام فلسطین و مسئله‌ی فلسطین بتدریج کم‌رنگ بشود و تدریجاً به فراموشی سپرده بشود، و مردم یادشان برود که یک چیزی هم به نام «فلسطین» وجود داشته! سالها سعی کردند و پول خرج کردند برای این کار، [امّا] امروز علی‌رغم آنها، مسئله‌ی فلسطین مسئله‌ی اوّل دنیا است. در خیابانهای لندن، در میدانهای پاریس، در دانشگاه‌های آمریکا به نفع مردم فلسطین و علیه رژیم صهیونیستی شعار میدهند.» ۱۴۰۳/۰۳/۱۴

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

خط قرمز؛
حفظ استقلال سیاسی ایران

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:
«وقتی که سیاست انگلیس‌ها در کشور حاکم شد و غالب شد ــ که حدود دویست سال هم طول کشید؛ تسلّط سیاست انگلیس‌ها در ایران نزدیک به دویست سال طول کشید که البتّه اواخر، آمریکایی‌ها آن را ادامه دادند ــ خیلی به ضرر کشور تمام شد. جمهوری اسلامی، نسبت به مسائل کلّی دنیا دارای منطق و دارای حرف و دارای جایگاه مشخّصی است. ما در قضیّه‌ی فلسطین حرف داریم، در قضایای آمریکا حرف داریم، در مسائل دنیا [مثل] مسئله‌ی نظم نوین جهانی حرف داریم، در قضایای دنیا حرف داریم؛ یعنی حرفی داریم که شنیده میشود؛ یعنی در دنیا می‌شنوند حرف ما را و روی آن حساب میکنند؛ ممکن است خیلی‌ها قبول نکنند، امّا بالاخره روی این حرف حساب میکنند. این استقلال است؛ این را نباید از دست بدهیم. حالا هر دولتی که سر کار می‌آید، یکی از مسائل مهمّش باید این باشد که این استقلال سیاسی را که خوشبختانه به وجود آمده، ما حفظ کنیم.» ۱۴۰۳/۰۳/۲۶

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 15
  • بازدید کننده امروز : 16
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 33
  • بازدید ماه : 94
  • بازدید سال : 550
  • بازدید کلی : 33887
  • کدهای اختصاصی